اساس استناد آمانو علیه فعالیتهای هستهای ایران
عنوان هر گونه اظهار نظر و ادعایی علیه دولتها میبایست با ارائة مدارکی معتبر و مستند همراه باشد؛ اما متأسفانه در فضای رسانهای دنیای کنونی و به دلیل عدم ضمانت اجرایی قوی در برخورد با ترویج شایعات بیاساس، منجر به جسارت شبکههای ماهوارهای و خارجی گردیده است و زمانی آدمی متأثرتر میگردد که مقام مسئول آژانس بینالمللی انرژ اتمی، یوکیو آمانو، بدون توجه به همکاریهای ایران با آژانس و کاستن ایران از حجم اورانیوم با غنای بالا و همچنین خلاقیت ایران در ابداع راهحلی بینالمللی در جهت بازرسی داوطلبانة آژانس، وی مدعی فعالیتهایی از سوی ایران با اهداف نظامی شده و نوعی فضاسازی رسانهای علیه فعالیتهای صلحآمیز کشورمان به راه میاندازد. این اظهارات وی که مدعی شده «ما به طور کامل اطمینان نداریم؛ اما اطلاعاتی در دست داریم که نشان میدهد ایران در گذشته و هم اکنون در فعالیتهای مرتبط با توسعه ابزارهای منفجره هستهای درگیر بوده است»، بر چه اساسی منتشر شده است. در ادامه وی با اشاره به اطلاعات دریافتی که منبع آن را مشخص نکرده از روند فعالیتهای هستهای تهران ابراز نگرانی نموده که بر اساس مقررات بینالمللی، آژانس میبایست اطلاعات دریافتی را در اختیار ایران بگذارد و سپس به منظور بازدید از تأسیسات هستهای با مقامات ایرانی وارد مذاکره شود و هیچگونه حقی مبنی بر اینکه نمایندگان آژانس در رسانهها ظاهر شوند و بدون اثبات گزارشات واهی، به بیان دیدگاههای شخصی و یا دیکته شدة خود بپردازند وجود ندارد.
مگر نه اینکه آژانس یک نهاد بینالمللی کاملاً فنی و بیطرف است، پس چرا باید بر اساس گزارشهای کشورهای ابرقدرت گام بردارد و به جای تلاش در جهت خلع سلاح هستهای در جهان که وظیفة عمدهاش میباشد به جنگ روانی علیه فعالیتهای هستهای ایران بپردازد. سؤالی که همواره از سوی آژانس بی پاسخ مانده این است که منبع ارسالی این اطلاعات کجاست و آژانس چگونه نسبت به صحت آن اطمینان دارد؟ چرا منابع ارسالی اطلاعات را معلوم نمیکند ولی اتهامات بیپایة آنها را رسانهای مینماید؟ آیا جز این نیست که آژانس بازیچة دست مقامات آمریکایی شده که اطلاعات خود را از سازمان جاسوسی سیا دریافت میکنند و بدون اعتراض به صحت اطلاعات یاد شده سر خم میکنند و قبل از اثبات این مدعا، آن را بیان میکنند؟ آیا اگر اطلاعاتی واقعی از فعالیتهای نظامی زرادخانههای رژیم غاصب صهیونیستی به آژانس ارسال شود، مقامات آژانس جرأت بازرسی و یا رسانهای کردن آن را دارند؟ با این اوصاف آژانس بینالمللی انرژ اتمی به ابزاری تبدیل شده که مطیع سیاستهای آمریکاییها و همپیمانان آنهاست و باید جدای از تأسف به دنبال راهحلی بود تا نسبت به جایگزینی نهادی بینالمللی به جای آژانس کنونی بود که در مقام حقیقت روند خلع سلاح هستهای در جهان را دنبال کند و درصدد گسترش واقعی انرژی هستهای به منظور استفادة صلحآمیز باشد و قصد سنگاندازی در امور کشورهای مستقل را نداشته باشد.